دانشگاه کارخانه انجماد روح
عصر جدید که به لحاظی عصر تعلیم و تربیت اجباری است بخصوص در مرحله تحصیلات دانشگاهی مولّد نسلی با ارواح یخ زده بوده است. این انجماد روح در زنان دو صد چندان شدیدتر خود نمائی کرده است چرا که اصولاً زن مظهر علم و رحمت و رقّت روح است. این ارواح منجمد در قلمرو تشکیل خانواده به سرعت به بن بست رسیده و فرو می پاشند و در عذابها و داغ و فراقهای این فروپاشی بتدریج تا آخر عمر روی به رقّت و لطافت از دست داده خود می کنند و عموماً زندگی تراژیکی را رقم می زنند. و امّا ارواح یخ زده در قلمرو فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و علمی و اقتصادی مولّد نظام بی روح و شقی هستند که جزفرمولها و کلیشه های آکادمیک نمی شناسند و انسانها را همچون اشیائی بیجان در خدمت علوم و فنون می گیرند همانطور که خودشان همینگونه زیسته اند .
تعلیم و تربیت اجباری مولّد جبّاریّت و مجبوریّت است. روح آدمی در قلمرو انتخاب و اختیار است که امکان پرواز می یابد و لطیف گشته و تعالی می پذیرد.
مهلکترین سیمای این انجماد روح در زن خودنمائی می کند زیرا قرار است کانون عاطفه و لطف جامعه باشد. امروزه شاهد زنان جوانی هستیم که حتّی قادر به تظاهر به مهرورزی وعطوفت نیستند. مردان چنین زنانی گوئی که با قطعه سنگ خارائی زیست می کنند و لذا از خانه فراری می شوند. فرزندان این مادران نیز دچار افسردگی شده و به انواع امراض عصبی و روانی و تربیتی مبتلا می شوند. درست به همین دلیل زنان تحصیل کرده در زندگی پس از تحصیل خود در همه وجوه شکست می خورند . گوئی تحصیل علوم عاریه ای در مدارس و دانشگاهها موجب نابودی روح و دل آنهاست . و این تحصیلات هر چه طولانی تر و جدّی تر باشد مهلکتر است و مولّد زنان جوانی است که گوئی آنان را دلی نیست . همه این زنان افسرده و دل مرده اند و از روح زندگی بیگانه. تنها ویژگی شخصی این زنان تعدادی رفتارهای مردوار است که به هیچ کاری هم نمی آید و مردان را نیز دفع می کند . دکتر و مهندس هائی بی روح و بی عاطفه که زندگی را از دست داده اند .
اگر آنگونه که بزرگان قدیم گفته اند که علم باعث معراج روح و تکامل معنویّت و زندگی است پس باید به علم بودن آنچه که امروزه در مدارس و دانشگاهها تعلیم می شود جداً تردید نمود همانطور که همه عارفان تردید کردند و بزرگترین نابغه علوم مدرن جهان یعنی آلبرت انیشتن نیز تردید نمود .
همانطور که قرآن کریم علوم کافران را «علم بغی» می نامد که علم تکبّر و سلطه و انکار است و موجب رسوائی و هلاکت آنهاست . در واقع بایستی اکثر تحصیل کردگان علوم جدید را هلاک شده های دل و روح دانست که به ارزانی به خدمت مستکبرین در آمده و این فنون را برای غارت و سلطه بر مردمان بکار می گیرند و موجب هلاکت بشریّت می شوند همانطور که خودشان پیشاپیش هلاک شده اند .
استاد خانجانی